شناخت و معرفت امام و مراجعه به او (1)
1.ابو حمزة گوید: امام باقر (ع) به من فرمود: همانا خدا را کسى پرستد که او را بشناسد و اما کسى که خدا را نشناسد او را این گونه (مانند عامه از مردم) گمراهانه می پرستد، عرض کردم قربانت گردم معرفت خدا چیست؟ فرمود: باور داشتن خداى عز و جل و باور داشتن پیغمبرش (ص) و دوست داشتن على (ع) و پیروى از او و از ائمه هدى علیهم السلام و بیزارى جستن بخداى عز و جل از دشمن ایشان، این چنین شناخته مىشود خداى عز و جل.
شرح
- از جمله آخر روایت پیداست که امام (ع) درجه کامل خداشناسى را براى ابو حمزه بیان فرموده است و به همین جهت دوستى على و پیروى به ائمه هدى را از شرایط خداشناسى قرار داده است زیرا که اعمال و عبادات مسلمان بدون ولایت ثواب ندارد و اگر مقصود امام درجه کامل خداشناسى نبود این شرایط را داخل نمی فرمود و باز در اینجا هم که درجه کامل گوئیم، به ملاحظه استعداد و ظرفیت ابو حمزة است و ممکن است براى صحابى دیگرش درجه کاملترى طبق استعداد او بیان فرماید
أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج1، ص: 255
2-یکى از دو امام باقر و صادق (ع) فرمود: بنده خدا مؤمن نباشد تا آنکه خدا و رسولش و همه ائمه و امام زمانش را بشناسد و در امورش به امام زمانش رجوع کند و تسلیمش باشد، سپس فرمود: چگونه ممکن است کسى امام آخر را (که امام زمان اوست) بشناسد و امام اول را نشناسد (از این جهت معرفت همه ائمه در ایمان شرط شد که طریق شناختن همه امامان یکى است و امام لاحق به نص امام سابق شناخته گردد).
3-زرارة گوید: به امام باقر (ع) عرض کردم: به من بفرمائید که آیا معرفت امام از شما خانواده بر تمام خلق واجب است؟ فرمود: خداى عز و جل محمد (ص) را بر تمام مردم بعنوان رسول و حجت خدا بر همه خلقش در روى زمین مبعوث فرمود، پس هر که بخدا ایمان آورد و به محمد رسول خدا (ص) ایمان آورد و پیرویش کند و تصدیقش نماید معرفت امام از ما خانواده بر او واجب است و کسى که به خدا و رسولش ایمان نیاورد و از او پیروى نکند و تصدیقش ننماید و حق خدا و رسولش را نشناسد، چگونه معرفت امام بر او واجب باشد در صورتى که به خدا و رسولش ایمان نیاورده و حق آنها را نشناخته است (بلکه بر او واجبست اولا خدا و رسولش را بشناسد و از رسول پیروى کند) عرض کردم: پس چه میفرمائید در باره کسى که بخدا و رسولش ایمان آورده و پیغمبر را نسبت به آنچه خدا بر او نازل کرده باور دارد، بر چنین اشخاص حق معرفت شما لازمست؟ فرمود: آرى مگر اینان (عامه و اهل سنت) بفلان و فلان (ابو بکر و عمر) معرفت ندارند؟ عرض کردم: چرا (از سؤال حضرت استفاده مىشود که هر کس بخدا و رسولش ایمان آورد لازمست براى جانشینى پیغمبر و حفظ و ترویج شریعت به پیشوائى معتقد شود، چنانچه اهل سنت هم این قاعده را قبول دارند ولى آنها در تعیین امام و خلیفه به اشتباه رفتهاند) امام فرمود: مگر عقیده دارى که خدا معرفت فلان و فلان را در دل ایشان انداخته است؟ بخدا آن را کسى جز شیطان در دل ایشان نینداخته است، نه بخدا، حق ما را کسى جز خدا به مؤمنین الهام نکند (یعنى اى زرارة این را هم بدان که معرفت ما گوهریست ربانى و توفیقى است الهى که جز بمردم سالم و پاک فطرت نرسد، چنانچه پیروى از پیشوایان ناحق عقیدهای است شیطانى که در اثر خبث باطن نصیب افراد دیگرى گردد).
أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج1، ص: 256
4-امام باقر (ع) میفرمود: تنها کسى خداى عز و جل را شناسد و پرستش کند که هم خدا را بشناسد و هم امام از ما خاندان را و کسى که خداى عز و جل را نشناسد و امام از ما خاندان را نشناسد غیر خدا را شناخته و عبادت کرده، این چنین (مانند عامه مردم) که بخدا گمراهند (خدائى که بوسیله غیر ائمه هدى (ع) معرفى شود جوان خوش سیمائى است که در قیامت براى مردم جلوهگرى کند پس هر که بچنین خدائى معتقد باشد، حقا خدا را نشناخته است).
5-ذریح گوید: از امام صادق (ع) راجع به امامان بعد از پیغمبر (ص) پرسیدم، فرمود: امیر المؤمنین (ع) امام است و سپس حسن امام است و سپس حسین امام است و سپس على بن الحسین امام است و سپس محمد بن على امام است، هر که منکر اینان شود، مانند کسى است که معرفت خداى تبارک و تعالى و معرفت رسولش (ص) را منکر شده است. عرض کردم قربانت گردم و سپس شما امامید؟- این سخن را سه مرتبه تکرار کردم- فرمود: من این مطلب را تنها براى این به تو گفتم که از گواهان خداى تبارک و تعالى در زمینش باشى (یعنى تا خودت بدانى و به اهلش برسانى و از نااهلان پوشیده دارى یا براى اینکه نزد خدا گواه باشى که من تبلیغ کردم و وظیفه خود را انجام دادم).
أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج1، ص: 257
6-امام صادق (ع) فرمود: شما صالح نباشید جز اینکه معرفت پیدا کنید و معرفت نیابید جز اینکه تصدیق کنید و تصدیق نکنید جز اینکه تسلیم باشید. هر چهار در (تسلیم و تصدیق و معرفت و صلاح) را بکوبید که نخستین آنها جز بهمراهى آخرشان شایسته نگردد، کسانى که همراه سه در باشند گمراه گشته و در بیراهى دورى افتادهاند. خداى تبارک و تعالى جز عمل صالح نپذیرد و جز وفاء بشروط و پیمانها را نپذیرد، کسى که شرطش را با خداى عز و جل وفا کند و آنچه خدا در پیمانش بیان کرده بکار بندد بآنچه نزد خداست برسد و وعده خدا را کاملا دریابد، خداى تبارک و تعالى بندگانش را به راههاى هدایت خبر داده و براى ایشان در آن راهها چراغهاى بلند قرار داده و به آنها خبر داده است که چگونه راه پیمایند و فرموده است (83 سوره 30) «و من آمرزگار آن کسانم که توبه کرده و عمل صالح داشته و سپس راه هدایت پیماید. و فرموده است» (31 سوره 5) «خدا فقط از پرهیزکاران میپذیرد» پس کسى که از خدا نسبت به اوامرش باک داشته باشد خدا را ملاقات کند در حالى که مؤمن باشد بآنچه محمد (ص) آورده است، افسوس، افسوس، که مردمى گذشتند و پیش از آنکه هدایت یابند بمردند و گمان بردند که مؤمن هستند ولى از آنجا که نمیدانستند مشرک بودند، هر که از در بخانه در آید ره یافته و آنکه راهى غیر از در پیش گیرد راه هلاکت پیموده. خدا اطاعت ولى امرش را به طاعت رسولش پیوسته و طاعت رسولش را به طاعت خودش، پس هر که از والیان امر اطاعت نکند خدا و رسولش را اطاعت نکرده و همانست اقرار بآنچه از طرف خداى .
أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج1، ص: 258
توضیح
- پیداست که این حدیث شریف نقطه اتکائش پیروى از اهل بیت پیغمبر و امامان بحق یعنى على و اولادش علیهم السلام میباشد و این معنى با عبارات مختلف در این حدیث شریف بیان شده است. گاهى باطاعت والیان امر تعبیر فرموده و گاهى بجستن چراغهاى راه هدایت و گاهى بوارد شدن بخانه از درش و گاهى برفتن سوى مردانى که تجارت و معامله ایشان را از یاد خدا باز ندارد و از این جهت بعضى از شراح گفتهاند مقصود از چهار در: على و فاطمه و حسنین باشند که با پیغمبر در زیر کسا بودند و بعضى گفتهاند: مقصود توبه و عز و جل نازل گشته که فرموده است (31 سوره 7) «در هر مسجدى پوشاک زیور بتن کنید» و خواهش نمائید و بجوئید خانههائى را که خدا اجازه داده رفعت گیرند و نامش در آنها برده شود، زیرا خدا بشما خبر داده که آنها (36 سوره 24) «مردانى باشند که هیچ تجارت و داد و ستدى ایشان را از یاد خدا و گزاردن نماز و دادن زکاة باز ندارد و از روزى که دلها و دیدهها در آن دگرگون شود بیم دارند» همانا خدا فرستادگانش را براى امرش برگزید و سپس ایشان را باور دارندگان به بیمهاى خویش انتخاب کرده و فرموده (24 سوره 35) «هیچ امتى نیست مگر اینکه در میانشان بیم رسانى بوده است» گمراه شد آنکه ندانست و ره یافت آنکه بینا و عاقل گشت. خداى عز و جل فرماید (46 سوره 22) «نکتهایست!! دیدگان کور نیست بلکه دلهائى که در سینههاست کور است» چگونه ره یابد کسى که بینا نیست و چگونه بینا شود کسى که تفکر نکند. از رسول خدا و اهل بیتش پیروى کنید و بآنچه از نزد خدا نازل گشته اعتراف نمائید و در پى نشانههاى هدایت روید، زیرا که ایشان علامات امانت و تقوایند و بدانید که اگر کسى عیسى بن مریم را انکار کند و به پیغمبران دیگر اعتراف نماید، ایمان ندارد. روشنىگاه را بجوئید و راه پیمائید و آثار پشت پرده (امام پنهان و یا اخبار و احادیث و یا عنایات مخصوص خدا) را بخواهید تا امر دینتان کامل شود و بخداى پروردگارتان مؤمن شوید. ایمان و عمل صالح و ولایت ائمه معصومین است که سه تاى اول آنها بدون چهارمى نتیجه ندارد و از آن چهار مهمتر همان ولایت است و بعضى گفتهاند: مراد باصحاب ثلثة پیروان سه خلیفه اولند.
- ۹۳/۱۲/۱۸
- ۱۸۲ نمایش