شناخت و معرفت امام و مراجعه به او (2)
سه شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۰۸ ق.ظ
7-امام صادق (ع) فرمود: خدا خوددارى و امتناع فرموده که کارها را بدون اسباب فراهم آورد پس براى هر چیزى سبب و وسیلهاى قرار داد و براى هر سبب شرح و گشایشى مقرر داشت و براى هر شرحى نشانهاى [دانشى] گذاشت و براى هر نشانه درى گویا نهاد، عارف حقیقى کسى است که این در را شناخت و نادان حقیقى کسى است که باین در نادان گشت، این در گویا رسول خدا (ص) است و ما.
شرح
- اگر چه خدا قادر است که امور جهان را بدون علل و اسباب فراهم آورد، چنانچه گاهى عیسى را بدون پدر ایجاد مىکند و آتش را بدون اسباب معمولى بر ابراهیم سرد و سلامت مىنماید ولى بطور عموم و کلى عادتش بر این جارى گشته که امور جهان را با وسائل و اسبابى مخصوص جریان دهد و فراهم آورد، و ترتیب اسباب در این حدیث شریف چنانست که خدا براى سعادت و نجات مردم سببى قرار داده که آن معرفت و اطاعت خدا و رسول است و براى این سبب شرحى قرار داده که آن مقررات و قوانین دینى است و براى این شرح نشانه یا دانشى گذاشته که آن قرآن است و براى قرآن در گویائى مقرر داشته که آن پیغمبر و ائمه معصومینند (ص) پس هر که خواهد بسعادت و نجات رسد باید این طرق را بپیماید.
8-محمد بن مسلم گوید شنیدم که امام باقر (ع) میفرمود: هر که دیندارى خداى عز و جل کند بوسیله عبادتى که خود را در آن بزحمت افکند ولى امام و پیشوائى که خدا معین کرده نداشته باشد، زحمتش ناپذیرفته و خود او گمراه و سرگردانست و خدا اعمال او را مبغوض و دشمن دارد، حکایت او حکایت گوسفندى است که از چوپان و گله خود گم شده و تمام روز سرگردان میرود و بر میگردد، چون شب فرا رسد گلهاى با شبان بچشمش آید، بسوى آن گراید و بآن فریفته شود و شب را در خوابگاه آن گله بسربرد، چون چوپان گله را حرکت دهد، گوسفند گمشده گله و چوپان را ناشناس بیند، باز متحیر و سرگردان در جستجوى شبان و گله خود باشد که گوسفندانى را با چوپانش به بیند، بسوى آن رود و بآن فریفته گردد، شبان او را صدا زند که بیا و بچوپان و گله خود پیوند که تو سرگردانى و از چوپان و گله خود گمگشتهاى، پس ترسان و سرگردان و گمراه حرکت کند و چوپانى که او را بچراگاه رهبرى کند و یا بجایش برگرداند نباشد، در همین میان گرگ گمشدن او را غنیمت شمارد و او را بخورد، بخدا اى محمد کسى که از این امت باشد و امامى هویدا و عادل از طرف خداى عز و جل نداشته باشد چنین است، گم گشته و گمراهست و اگر با این حال بمیرد با کفر و نفاق مرده است، بدان اى محمد که پیشوایان جور و پیروان ایشان از دین خدا برکنارند، خود گمراهند و مردم را گمراه کنند، اعمالى را که انجام میدهند چون خاکستریست که تندبادى در روز طوفانى بآن تازد، از کردارشان چیزى دستگیرشان نشود. اینست گمراهى دور. (آرى بخدا سوگند هر که از تحت سرپرستى شما فرار کند گرفتار دینسازان و مذهب تراشان دغل و مخبط مىشود- پدر و مادرم بفداى شما-).
أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج1، ص: 260
9-امام صادق (ع) میفرمود: ابن کوّاء نزد امیر المؤمنین (ع) آمد و گفت: اى امیر مؤمنان (آیه 46 سوره 7) «بر اعراف مردانى باشند که همه کس را از رخسارشان شناسند» یعنى چه؟ فرمود: مائیم بر اعراف که یاران خود را برخسارشان میشناسیم و مائیم اعراف که خداى عز و جل جز از طریق معرفت ما شناخته نشود و مائیم اعراف که خدا ما را در روز قیامت بر روى صراط معرفت قرار دهد، پس داخل بهشت نشود مگر کسى که ما او را شناسیم و او ما را شناسد و بدوزخ نرود جز آنکه ما او را ناشناس دانیم و او ما را، خداى تبارک و تعالى اگر میخواست خودش را بیواسطه به بندگانش میشناسانید ولى ما را درو جاده و راه و طریق معرفت خود قرار داد، کسانى که از ولایت ما روگردانیده و دیگران را بر ما ترجیح دهند از صراط مستقیم منحرفند [در قیامت از صراط بسر در آیند] برابر نیست و برابر نیست کسانى که مردم به آنها پناه گیرند (که ما اهل بیت پیغمبر باشیم) با کسانى که خود محتاج پناهندگى بدیگران باشند (که پیشوایان عامه باشند) زیرا آن مردم (پیروان پیشوایان؟؟؟) بسوى چشمههاى آب تیره اندک که از چشمهاى بچشمه دیگر ریزد رفتند و کسانى که سوى ما آمدند بسوى چشمههاى صافى آمدند که آبش بامر پروردگار جاریست و تمام شدن و خشک شدن ندارد.
أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج1، ص: 261
توضیح
- علومى را که ابو حنیفه و امثال او دارند تشبیه فرمود بچشمه آبى که تیره و کم است اولا علم حقیقى نیست و مخلوط بجهل است و ثانیا محدود و متناهى است و یک سلسله اصطلاحاتى است که دست بدست میگردد و علوم ربانى خود را تشبیه بچشمه صاف لا یزال فرمود. یعنى آنچه ما داریم اولا عین و حقیقت علم است و ثانیا رشتهاش باقیانوس نامحدود علم خدا متصل است که بریدن و تمام شدن ندارد، هر چه از ما بپرسید جواب گوئیم و آنچه گوئیم عین حقیقت و واقعست.
10-ابو حمزة گوید: امام باقر بمن فرمود: اى ابا حمزة: هر یک از شما که خواهد چند فرسخى پیماید براى خود راهنمائى گیرد. تو که براههاى آسمان نادانترى تا براههاى زمین، پس براى خود راهنمائى طلب کن (و آن راهنما غیر از اهل بیت پیغمبر نباشد زیرا از آسمان وحى در خانه آنها نازل شده و راه بهشت و جهنم را آنها دانند).
11-امام صادق (ع) راجع بقول خداى عز و جل (273 سوره 2) «بهر که حکمت دادند خیر بسیارى دادند» فرمود: مراد بحکمت اطاعت خدا و معرفت امام است.
أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، ج1، ص: 262
12-ابو بصیر گوید: امام باقر بمن فرمود: آیا امامت را شناختهاى؟ عرضکردم آرى بخدا پیش از آنکه از کوفه بیرون روم فرمود: بنا بر این ترا بس است.
13-و در باره قول خداى تبارک و تعالى (123 سوره 3) «آیا کسى که مرده بود و ما او را زنده کردیم و باو نورى دادیم که میان مردم راه رود» فرمود: مرده کسى است که بچیزى معرفت نداشته باشد و نورى که با آن میان مردم راه رود، امامى است که از او پیروى میکند، و اینکه فرماید «مانند کسى است که در ظلمات باشد و نتواند از آن بدر رود» کسى است که امام را نشناسد.
14-امام باقر فرمود: ابو عبد اللَّه جدلى بر امیر المؤمنین (ع) وارد شد حضرت فرمود اى ابو عبد اللَّه نمیخواهى ترا خبر دهم از قول خداى عز و جل (91 سوره 27) «هر که کار نیکى آورد بهتر از آن را پاداش گیرد و از هراس روز قیامت ایمن باشند» و هر که کار بدى آورد برو در دوزخ افتد، مگر ممکن است جز آنچه کردهاید جزا بینید» عرضکرد چرا اى امیر مؤمنان قربانت گردم، فرمود: کار نیک شناختن ولایت و دوستى ما اهل بیت است و کار بد، انکار ولایت و دشمنى ما اهل بیت است و باز هم آن آیه را تلاوت فرمود.
- ۹۳/۱۲/۱۹
- ۲۰۸ نمایش